انشا با موضوع جلوه ی خداوند
مقدمه: بادپاییزی درختان را به رقص درآورده بود و با کمک برگ های زرد ونارنجی آنها بر دفتر زمین مشق می نوشت۰رفتگران هم با دقت آنرا امضا می کردند۰آواز دسته جمعی کلاغ ها جلوه ای زیبا به این هوای بی روح وکسل کننده داده بود.
بند یک: وارد مدرسه شدم . از پنجره به باغ کنار مدرسه نگاه کردم۰جلوه ی خداوند در گوشه به گوشه ی باغ آشکار بود۰همانطورکه گفته اند∶خدا بهترین نقاش جهان است.
بند دو: ابتدا و انتهای باغ به خوبی مشخص بود، زیرا درختان بی برگ بودند و مانعی برای دید وجود نداشت.
دراینجا به یاداین بیت شعر از استاد شفیعی کدکنی افتادم که میگوید∶
بر درخت زنده بی برگی چه غم؟ / وای بر احوال برگ بی درخت
اگر خداوند را به درخت تشبیه کنیم و خود را مانند برگ بدانیم میفهمیم که وجود خداوند چقدر برای مامهم است و اگر از خداغافل شویم به خودمان ضرر رسانده ایم.
بند سه: میان تمام درخت هایی که در باغ وجود داشتند یک درخت توجهم راجلب کرد، "درخت سرو" را میگویم
بند نتیجه و جمع بندی: جهان سراسر پر از شگفتیها و مجموعه ای از نظم است۰ و خداوند حکیم خالق تمام این زیبایی ها. بسیار خوشحالم که مخلوق خالق بی همتایی چون خداوند یکتا هستم.
⏺مریم یوسفی یازدهم انسانی⏺
دبیرستان پروین دخت امین لاری، شیراز
❇️دبیر:خانم مرضیه دارنگ
موضوع انشا مقایسه ابر و کودکی هایمان
موضوع انشا ضرب المثل چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
نگارش دهم درس هفتم تضاد مفاهیم موضوع طلوع و غروب
نگارش دهم درس هفتم تضاد مفاهیم موضوع پرواز و سقوط
خداوند ,درخت ,بی ,باغ ,بند ,برگ ,ی خداوند ,انشا با ,بود و ,جلوه ای ,است و
درباره این سایت